گاهی
باید گذاشت و گذشت ...
اشتباه کردم ...اشتباه ...بی هیچ کاتی و بی هیچ برداشت مجددی ...
آدمکی را روبه رو خود می بینی انگار با یک مستطیل چهار گوش به دست و آماده کات گفتن که تو را تشویق می کند به تکرار و باز هم کات ....باز هم کات.
بازی مسخره تر از گذشته می شود .
نه این برداشت آخر است . باور کن که این برداشت آخر است بی هیچ تکرار مجددی ...
دوست دارم نرگس جونم ......بوس ...ماچ ..ناهید ( خواهر جونت)
منم دوست دارم نانا جونم....هوارتا بوس:*
این مطلبت حسابی ذهنمو مشغول کرده
یه بار...دو بار ...ده بار می خونم!
نمی فهمم!
شایدم می ترسم که بفهمم!؟
نمی دونم...
... / دوست جونم منم از این می ترسم که دیگه وبلاگت رو به روز نبینم :(( / راستی به ساناز هم بگو بنویسه ...مارال رو هم ببوس:*
برداشت اخر مهمترین برداشته و دیگه تکرار نداره ...ثبت میشه برای همیشه ...
از برداشت هایه قبلی درس بگیر ...اشتباهاتت رو تکرار نکن
بذار برداشت اخر یه برداشت استثنایی بشه ...
یه شاهکار.....
سعی ام بر همینه...
پشت صحنه هم می ذارین؟
آهنگ مبارکه
مرسی ...آره دیگه بدون پشت صحنه که نمی شه:)
سلام عزیزم
ممنون که واسه من نظر دادی خیلی خوشحال شدم
زیبا بود
من آپ کردم بهم سر بزن
یا حق
خواهش می کنم ....منم ممنونم که به وبلاگم سر زدی عزیز...
حتما .همین الان:*
برام جالبه...شما واقعا خواهر آلبالویید؟؟...
اوهوم...خواهر داداشمم:)) یعنی همون آلبالو شما :)
صلام.!
به نظر من برداشت آخر...فقط با پایان این زندگی لعنتی انجام میشه...!!چون این زندگی لعنتی همش تکراره.!!!
راستی ممنون که سرزدین.
بابای.
شاید ...
خواهش می کنم