ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ببخش منو!

تا 3 صبح بیدار بودم و کتاب شفای کودک درون رو می خوندم.

همزمان با خوندن سطر سطر کتاب به شدت گریه ام گرفته بود !

قسمتی ازکتاب به صورت مکالمه بین خود بالغ و کودک خردسال درون بود .

حرفهای کودک درون کتاب فوق العاده روم تاثیر گذاشت. انگاربه کودک درون خودم هم تازه مجال صحبت  کردن داده بودم !

با هق هق و لبای ورچیده حرف می زد ...

 

به خاطر ندارم تا به حال دلم برای کسی تا این حد سوخته باشه ...!

 

نظرات 8 + ارسال نظر
توحید شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:34 ق.ظ http://niid.blogsky.com/

من دلم بیشتر سوخت...

جدی؟!

پسرک تنها شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

گناه داره یعنی؟

آره خیلی ام گناه داره!
کوچولوی درون همه ما معمولا همین وضعیت و دارن...
تو فکر تاسیس انجمن حمایت از کوچولو های درون آدمام :)!

آلبالو یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:15 ق.ظ

بخشیدمت ولی تکرار نشه ...
فهمیدی ؟

شیما یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:22 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

آدمو وسوسه میکنی هر چه سریعتر واسه تهیه خوندن این کتاب،
من وضعم از همه خراب تره
فکر نکنم کودک درونم منو هیچ وقت ببخشه!

ساناز سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ب.ظ http://ghatre-dar-bikaran.blogsky.com/

آخی عزیزم گریه نکن دلم می گیره
اگه میشه بیا به منم سر بزن
یا حق

سهیل جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:41 ق.ظ http://roozha.mihanblog.com

این‌جا انسانی نشسته است بی‌آنکه نامش یادآور حماسه‌ای باشد یا غزلی...می‌دانم در ذهن نوشته‌های کوچکم جا نمی‌شوی...

دخترکاکل زری جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:50 ق.ظ

یاد فیلم آتش بس افتادم............

شیما جمعه 3 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:10 ق.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

پس کو آپدیت؟!
من که به روز شدم
یعنی وبلاگم به روز شد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد