ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

بدبختی بزرگ!

 

_ مادرم می گوید : دختر به دنیا آمدن بدبختی بزرگی ست !

من حرفش را قبول ندارم .

 ...

                                             

 اما گاهی ...گاهی که افسرده می شم . گاهی که احساس می کنم شونه هام خیلی نحیفن . احساس می کنم احساسم بیش از حد ظریف و شکننده است آرزو می کنم کاش مرد به دنیا اومده بودم !

اما باز خیلی زود آرزویم را پس می گیرم !

 

هر چند که جنس لطیف بودن سخت است ...

هر چند که اگر دختر باشی دائما باید بجنگی !

باید بجنگی تا ثابت کنی که درون اندام ظریفت چیزی هست به نام روح . چیزی هست به نام احساس . چیزی هست به نام عقل!

نرگس

نظرات 12 + ارسال نظر
*+*+*سارا*+*+* سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:03 ق.ظ

:( کاش میشد آدم هروقت که مشکل بزرگی براش پیش میاد که میگن تو دختری...کار تو نیست...میتونست پسر میشد.... ولی........................یهو دیدی پسر شدی و از بیخیالی بی حد و مرزش خوشت اومد و دیگه برنگشتی ها...!!!

نه من دختر بودن و ترجیح می دم گفتم که آرزومو زود پس می گیرم :)

مرجان پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:44 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

راست میگیا !
پس ماله همینه که منو گیگیلی مدام داریم می جنگیم (نیش)
به جونه خودمو گیگیلی این جنگ خیلی جنگه سختیه اما منو گیگیلی بیشتره وقتا پیروز میشیم (آخه گیگیلی زبون داره این هوا) غششششششششششمولک

سلام ورونیکا جونم
حالت خوبه ؟

چه خوب که برد با تو و گیگیلیه :)
آخی ! پس خوبه که با زبونش هواتو داره . قدرشو بدون مرجان جون .

مرسی عزیزم . خوبم .
هم تو هم گیگیلی کوچولو رو می بوسم :*

دریا جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:45 ق.ظ http://www.abranggg.blogsky.com

به چه قیمتی!
کسی حرف ما رو میفهمه!کسی میتونه بفهمه عاطفه احساس یعنی چی!
مواظب خودت باش
ممنونم دوست جونم که تنهام نمیذاری.

چیزی که قیمتش بالاست با ارزشم هست دیگه :)
چشم . تو هم همینطور دریا جون .

مگه می شه تنهات بذارم دوستم !

مورنا جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.morenna.blogfa.com

سلام.وبلاگ خوبی داری چند وقتیه می خونمش.منم گاهی دلم می خواد پسر باشم ولی زود پشیمون می شم چون وقتی خوب فکر می کنم فقط دلم می خواد آزادی اونارو داشته باشم.همین.
به منم سر بزن.

سلام . مرسی لطف می کنی .
نه تو هم می وتنی آزاد باشی البته تا آزادی رو چی تعبیر کنیم .
حتما .

دل گران شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.delgeran.blogfa.com

سلام نرگسیییی
بازم حرف دل منو زدی دختر ...تو خودت نمی دونی..اما دلت با دل من هم درده...
...تا حالا چند بار وکیلا بهم پیشنهاد کار دادن ..چون دخترمو در قید و بند یه چیز .....همرو reject کردم
اما این بار ریسک کردم رفتم دفتر یکی از اونا.....ظاهرا همه چی خوب بود....خیلی خوشحال بودم....اما.....
وقتی به وکیل سر پرستم گفتم.....جلوی کار اموزای پسر بهم گفت....
تو دختری..بهت اجازه نمی دم بری..ناموس تو ناموس منه...تو نمی تونی از خودت دفاع کنی..باید موکلاتو بیاری ببینم...اما اینا پسرن میتونن از خودشون دفاع کنن.......
داغ کردم..داشتم می سوختم...پر از گریه شدم اما نذاشتم بیاد....گریه تبدیل شد به (ت ن ف ر) از خودم از پسرا که لبخند به لب نگام می کردن و در تا یید حرفای وکیل سر پرستم ..
{لبخند تلخ}

سلام دوست جونم:)
نه عزیزم خودمم می دونم چون هم دختری و هم همکارو هم رشته ای خودم و هم همسن . تفاهم ازین بیشتر !:)
اول اینکه تو که می تونی بدون نیاز به یه وکیل غیر از وکیل سرپرستت پرونده قبول کنی .
دوما اینکه متاسفانه همه اینا برمی گرده به فرهنگ جامعه .

تجسم کن تو یکی یکی موکلتا بخوای ببری پیش وکیل سرپرستت واسه تشخیص صلاحیت !!! این چه حرفیه که وکیل سرپرستت گفته !!! اونم جلوی کاراموزای پسر!!!
بهت حق میدم . خوب کاری کردی که جلوی خودتو گرفتی ولی کاش یه جواب دندون شکنم می دادی .
ولی تنفر از خودت نه !!! هیچ وقت این حرفو نزن این حرف یعنی شکست !!! اما من دلم می خواد تو و منو امثال ما همیشه پیروز باشن و خیلی چیزا رو به بقیه ثابت کنن ...
لبخند تلخم دیگه رو لبات نشینه ها .
چیزی نمونده چشم بهم بزنی یه سالم تموم می شه و خودت با خیال راحت دفتر می زنی خانوم :*

مهری یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:03 ق.ظ http://missmehri.blogfa.com

مادرت چرا این حرف را زده ؟
جدی گفته ؟

نمی دونم !
شایدم جدی نگفته !

*+*+*سارا*+*+* یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:43 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااام نرگسی خانومی جون جون جون.
از حس بدبختی درومدی یا هنوز تو اون حسی؟
نه میدونم که درومدی....یوهوووووووووووو تبریک میگم.
خوب اومدم اعلام کنم که من شدیدا احساس میکنم تو این روزا اون گزینه آخر روو ندارم....خیلی بد دردیه...خدا نصیبت نکنه.
مواظب نرگس کوچولو باش(این کوچولو منظورش کودک درونه ها)
خواستی مواظب خودتم باشی...عیبی نداره....
بابای اسیسم

گل داوودی پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ http://goledavoodi.blogsky.com

من حوصله منت کشیدن ندارم
بخاطر همین دوست ندارم پسر باشم!

مرجان پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:50 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام ورونیکا جونم

حالت خوبه ؟ نمی خوای آپ کنی ؟

منو گیگیلی منتظریم

بوس

گواش جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:55 ب.ظ http://guash.blogsky.com

کاش بالای سر آدما یه مانیتور بود!

آب رنگ شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:02 ق.ظ

...

ماجولیکا شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ http://www.sonat-shekan.blogfa.com

مگه دخترا چشونه ...............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد