ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

نمی فهمم!

 

* دلم اینروزها آرزوهای محال دارد.

دلم بچه تر از همیشه شده ...

دستش را می گیرم و می کشم به دنبال خود اما دلم همچنان پایش را به زمین می کوبد و انگشت اشاره اش را معصومانه گرفته سمته آرزوهای محال

نقطه ضعفم را خوب می داند...

اما کاش می فهمید که خسته ام ...

یک هفته ایست که آرامش کرده ام ...دنیای خوابهایم سرش را گرم کرده ...

دلم خسته است ...صدای تالاپ و تولوپش را به زور می فهمم...

دلم خواب می خواهد هنوز ...

نمی فهمم خواسته اش را ...خواب ؟!...مرگ؟!...زندگی؟!...گیج شده ام !

 

*عرفان

نور شمع

موسیقی کلاسیک

و صدای زنده یاد احمد شاملو

آرامشی دلنشین را نصیبم می کنند .

گرچه رعشه هایی هست که گاهی مثه یه موجود مزاحم ذهن و فکرم رو آزار می ده .

موجوداتی موذی که گاهی پارازیت وار میان آرامشم پابرهنه می دوند و کام روحمو تلخ و گس می کنند ...

اینروزها از جسمم غافل شده ام .

عقایدم گاه شبیه مرتازهای هندی می شود !

 

* پرسه می زنم میان هفت سالگی و سی سالگی ...

بیست و چهار سالگی ام را نمی فهمم!

نرگس

نظرات 37 + ارسال نظر
سارا جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:43 ق.ظ http://saaaraaa.blogfa.com

چه دل سر به راهی داری...خوش به حال صاحب دلت

:)

تالینو جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:21 ق.ظ http://tallino.blogsky.com/

خوبه
یکی پیدا شد زبونش مثه زبون ما باشه
منم یجورایی مث شمام اما نمیتونم اینطور توضیش بدم

ورونیکا تصمیم میگیرد نمیرد؟

اگه دست خودش بود این تصمیم خوب بود !

گل داوودی جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ق.ظ http://goledavoodi.blogsky.com

این روزها که میگذرد
انگار کسی در باد
مرا فریاد میکند....

هیچ ارزویی محال نیست..

فک نمی کنم...

راوی جمعه 26 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:15 ب.ظ http://halachera.blogfa.com

دلت خواسته غریبانه ای ندارد دوست خوبم. یک حس مشترک و یک غم شیرین آشنا.
دوست داشتی به منم سر بزن.

والریا شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:27 ب.ظ

نمی دونم چرا فکر نمی کردم بیست و چهار ساله باشی..فکر می کردم کمتر از اینها باشه..و ...حرفات آشناست و می شینه به دل :)

هنوز خودمم باور ندارم که ۲۴ سالمه:)!
مرسی خانومی ...خوشحالم ازین بابت:)

ماهان شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ http://mahan33.blogfa

سلام! من دو تا ورونیکا میشناسم یکی ورونیکای پائو لو کوئیلو ودیگری ورونیکای کیشلوفسکی.یکی می خواست بمیره و دیگری فهمیده بود که یک همزاد داره یا چطوری بگم یک زندگی دوگانه! ورونیکایی که تا مدتها دگرگونم کرده بود.ورونیکای شما از این دوتاست یا یکی که من نمیشناسمش؟

من اولیشو می شناسم . دومیشو هم فیلمشو یه دوست برام تعریف کرده بود.
ورونیکای پائولو کوئیلو روی من خیلی تاثیر گذاشت

ماهان شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:04 ب.ظ http://mahan33.blogfa

از مطاطلب زیباتون هم متشکرم. من مدتهاست که سعی کردم دلم آرزوهای محال را نبینه شما موظب باش که این کار را نکنی.
بگذار تا دلت تو را با خود ببرد
به جایی که فقط او میداند کجاست
بگذار باد تو را ببرد
به بهشتی که فقط او می شناسد
بگذار زندگیت تنها
خوابهایت باشد
و رویاهایتت
که جز این رویاها
حقیقتی وجود ندارد

این متنتون به دلم نشست .
جای تامل داشت برام . مرسی

مرجان شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:51 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام ورونیکا جونم

اسمت نرگسه ؟ آخه پایینه نوشته هات این اسم نوشته . چه اسمه قشنگی داری قربونت برم

همیشه میگن : روحه سالم در بدن سالم ! اگه دلت می خواد به آرامش برسی یه کوچولو هم به فکره جسمت باش ...

نمیدونم چرا توی نوشته هات غم موج می زنه ... اما هرچی هست میدونم مدتی که بگذره تحملش برات آسون تر میشه عزیزم . من تجربه زیادی ندارم ولی به نسبته سنم یه چیزایی رو می فهمم .. تا امروز فهمیدم که شادی موندنی نیست غم هم همیشگی نیست ... پس بهتره قدره لحظات رو بدونیم نرگس جون ... دلم می خواد پست بعدیت با این چندتا پست آخرت فرق داشته باشه گلم

شاد ببینمت
(گل) (بوس)

آره مرجان جونم اسمم نرگسه:)
خدا نکنه گلم به قول یاسی که هر وقت بهش می گم قربونت برم اخم می کنه و می گه نرگس جون ندو قولبونت بلم حرف خوبی نیس:)

حق با توئه عزیزم ..چشم گلم.
دلم واسه گیگیلیم خیلی تنگ شده ها:(

می بوسمت :*

فرزاد یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام نرگس عزیز
نوشته هات خیلی قشنگن
آدم مجبور میشه فکر کنه!!!
خیلی از وبلاگت خوشم اومد
خوشحال میشم به من هم یه سر بزنی...
الان میخوام برم آرشیو وبلاگتو بخونم ببینم چی گذشته مدتی که من نبودم(چشمک)
موفق باشی
راستی...
نیکل آنژ میگه: خطر این نیست که آرزو های دور و درازی داشته باشیم و به اونها نرسیم، بلکه خطر بزرگ این است که آرزوهای کوچکی داشته باشیم و به آن ها برسیم...

مرسی لطف داری :)
چشم حتما.

این جمله میکل آنژم خیلی بامثما بود . مرسی

سپیده دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ق.ظ http://gomshodegan.blogsky.com

دلم خسته است ...صدای تالاپ و تولوپش را به زور می فهمم...
دلم خواب می خواهد هنوز ...
نمی فهمم خواسته اش را ...خواب !...مرگ؟!...زندگی؟!...گیج شده ام !

منم نمیفهمم نرگس...
حسهای این روزهات رو با همه وجود حس میکنم


دوستم خوشحالم که تو رو دارم .
یه دوست خوبی برام تا همیشه:*

هادی سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ق.ظ http://7thday.blogsky.com

سلام. اکثر آدمها همینطورن. بار می‌کنی؟
راستی چند وقتی بود که نمی‌تونستم مرتب سر بزنم. ولی انگار شما هم خیلی به اون صورت آپ نمی‌کردی؟!
:)

اکثر آدما...
آره شاید نمی دونم!

شاهین سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.gh0ghn0s3.blogfa.com

گفت: شیشه پنجره چشم ترا باید شست
کودک طاغی من هیچ نگفت
سنگ برداشت ولی
وتو هرگز نفهمیدی که چرا!
شیشه ی پنجره قلب ترا از چه شکست
کودک طاغی من رام تو گشت
و چه تلخ بود
در آن لحظه که باز
تلخ گفتی
شیشه پنجره چشم ترا باید شست
کودک رام تو باز
هیچ نگفت
بر دلت سنگ نزد
اما رفت
و دیگر از تو گذشت
آهای زیباترین پری خدا
اکنون چرا از دیوار فاصله ها سخن می گویی
و می پرسی
چرا؟
و باز درنمی یابی که پنجره چشم آن کودک طاغی
هیچگاه شیشه نداشت

مرسی

آب رنگ سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:50 ب.ظ http://www.abranggg.blogsky.com

آروم باش ذوست جونم!
بوس بوس

آرومم دریا جونم:)!
منم بوس بوس

خاتون پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.donkey2.blogfa.com

کاش صفت محال را نداشت

کاش...

اقلیما پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:34 ب.ظ http://eghlima-m.blogsky.com

خیلی وقت بود توی این سبک نوشته به این خوبی نخونده بودم.باید سر فرصت بیام و بشینم به خوندن آرشیوت!

مرسی !
این نظر لطفتونه:)

مرجان پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:35 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام بر نرگسه عزیزه منو گیگیلی (بوس)

نرگس جونی من منتظره آپت هستم ... گیگیلی هم آب نبات خوران ، همچنان منتظره

راستی این یاسی خانوم کیه ؟

فدات شم نرگسکم
دوستت دارم

بوس بوس
بای

سلام به مرجان جون و گیگیلی نازنازه خودم:*
یاسی برادرزاده خوشگل و شیطون بلای منه :)

خدا نکنکه مرجانکم!
منم دوستت دارم گلم

می بوسمتون :):*

مرجان جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:19 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

وای نرگسکم ! یاسی رو از طرفه من خیلی ببوس *-: من نی نی ها رو خیلی دوس دارم (بوووووووووووووووووس)

سپیده جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:01 ب.ظ http://gomshodegan.blogsky.com

نرگس جونم قالب نو مبارک:*
چه خوشگل شده وبلاگت:)

راستی منم برگشتم. میخوام دوباره بنویسم

مرسی گلم
:)

خیلی خیلی کار خوبی کردی عزیزم

الف.ک جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:25 ب.ظ http://open-area.blogsky.com

مبارکِ خانوم ...

منتظر حرفای جدیدتم ...

مرسی دوستم...
چشم :)

شاهین جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ب.ظ http://www.gh0ghn0s3.blogfa.com

دلت را در دست می گیری و می دوی . به دنبال یک تنگ که دلت نمیرد..با پاهای برهنه می دوی. امید را در جیب بقلت گذاشته ای تا صدای جرینک جرینگش تو را از تب و تاب نیندازد و به یادت خبر دهد که هنوز زمان برای یافتن حتی قطره ای زلال هست. آسمان تنها به نظاره نشسته تا ببنید که تو ،موجودی از جنس خاک ،خواهی توانست چیزی به رنگ او بیابی و دلت را در آن رها کنی. جایی بدون حصار ..بدون دیوار ..بدون زمان ..بدون هیچ...این تو را بیاد دو راهی انتخاب خواهد انداخت. سالها همه چیز در کوله بارت جمع شده ، اما آیا قطره ای به رنگ آسمان .. لباسی بی رنگ برای تن خاکیت یافته ای!
قلمت مرا به یاد چیزی در دورها انداخت.

چیزی در دورترها...

مرمر یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://4divaary.blogfa.com

عزیز دلم......
چقدر دلتنگ اینجا بودم...
خوبی گلکم؟؟
گمم نکردی یه جا؟!
پیدا شده م هاااا!
:)

گواش یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 ب.ظ http://guash.blogsky.com

امان از این دل نرگس جان... آی اماااااان!!! که ما نداریم!

مرجان دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام بر آبجی نرگس جونیه خودمممممممممممم
خوبی عزیزم ؟ یهو دلم برات تنگ شد نرگسکم . وبلاگتو آپ نمی کنی ؟ منتظرما ؟

قربونت
بووووووووووووووووووووووووووس

خان داداش چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:18 ب.ظ

ابجی نرگس عقاید مرتاض ها برای همون مرتاض ها خوبه ....

داداش مگه مرتاض بودن بده . کلی هیجان داره به خدا !:)

حسام جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:30 ق.ظ http://hesamphoto.blogsky.com/

کم پیدایی؟ تحویل نمی گیری؟ نکنه تحویل گیرت سوحته؟

هادی شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:04 ق.ظ http://7thday.blogsky.com

سلام. قالب قشنگی انتخاب کردی. مبارک باشه.
راستی چرا لینک منو حذف کردی؟ مگه چی شده؟

راد سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:22 ق.ظ http://HALGHEH3.BLOGFA.COM

این حرفات منو یاد خودم انداخت. جدیداْ خیلی سرماخوردگی رو دوست دارم. چون باعث می شه که یه روز کامل بخوابم و احساس آرامش کنم.

آدم هیچ وقت تولدهاش رو نمی فهمه. یه ده سالی که گذشت تازه می فهمی که اون وقت قبل کی بود و بعد کی.


شاد باشی

مزامیر پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ http://mazameer.persianblog.ir

مثل دل من، بارانی و بی ستاره
موفق باشی
راستی خوشحال می شم به خلوت تنهایی من هم سر بزنی
اگه تونستی به این یکی هم سر بزن:
www.elaha.persianblog.ir

دریا پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:54 ب.ظ http://drdarya74.blogsky.com


ناراحت نباش دوست عزیز !! منم ۲۴ سالگیمو نمی فهمم... من کجا و عشق وعاشقی کجا...اما خوب پیش اومد ونمیشه کاریش کرد!!
اصلا ۲۴ سالگی همه غیر قابا فهمه!!!

قشنگیش شاید به همینه!

فرزاد شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:33 ق.ظ http://petti.blogsky.com

نمیدونم چرا هر جا میرم به وبلاگ تو ختم میشه...
کل وبتو حفظ شدم!

ماهان یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:14 ق.ظ http://mahan33.blogfa.com

سلام ورونیکای عزیز!
نیستی و دلم واست تنگ شده. تعجب نکن تنگ شده دیگه!
نمی دونم دنبال آرزوهای محال رفتی یا مثل ورونیکای کوئیلو. . .
ولی بیا. زودتر بیا..

سلام دوست نا آشنا!
تعجب می کنم:)!
هردو البته ورونیکای آخر داستان پائولو شدم

ماهان یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:55 ب.ظ http://mahan33.blogfa.com

سلام. خوشحال شدم اومدی!
اصلا چیز عجیبی نیست. همه ما داریم مثل ورونیکا زندگی می کنیم. لذتهای کوچک مه در لحظه خودش بزرگ هستن.
به ناسازگاری زندگی هم عادت می کنی و کم کم اگه سازگار باشه عجیبه برات!
ولی همین ناسازگاریشم شیرینه.
منتظر نوشته هات هستم.
همیت الان برو و هرچی دوست داری بنویس.
یک بار هم مثل ورونیکای کیشلوفسکی زندگی کن.
هر جور شده پیداش کن و ببینش!

آره ناسازگاریشه که آدمو می سازه.
چشم . نهایت سعی مو می کنم

الف.ک یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:29 ب.ظ http://open-area.blogsky.com

هی ... نیستی خانوم ... چی بگم ...

هستم دوستم . هستم .
فقط کلی کار عقب مونده دارم و کلی وقت کم:(
واسم دعا کن

SARA دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام .

این حسه عجیب و دوری نیست همیشه زمان حال مجهوله نه برای تو بلکه برای همه ............
هر جوری شده باید باهش کنار بیای

کنار میایم راهی به جزین نیست...

مرجان دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ب.ظ http://myn.blogsky.com

سلام نرگسم ... منو یادت هست ؟ منو گیگیلی ؟
چرا وبلاگتو آپ نمی کنی دختر ؟ منتظرم

وبلاگ قبلیمو حذف کردم ... آدرس جدیدمو برات نوشتم

التماس دعا
بابای (بوس)

آره عزیزم مگه میشه یادم نباشه!
به خدا خیلی درگیرم :(
مرسی دراولین فرصت میام

محتاجیم به دعا
منم بوس

حسام سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ق.ظ http://hesamphoto.blogsky.com/

پس زنده ای..... خدا را شکر

هنوز نفس می کشم.آره!

عادله سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:01 ق.ظ http://aeko.blogsky.com

ظاهرا از دو چیز غافل شده ای : از جسمت و از وبلاگت!

:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد