*ببین این لحظه هاس که در حال فراره .
فک نمی کردم خفاشا بتونن تو خونه بیان ...
اما انگاری کار خودشون و خوب بلدن ...
صدای بال زدن شون . قیافه هاشون ...تنها حسی رو که بهم می ده سرماست و چندشه ...
یه کاری کن...این یه خواهشه...
نگو اسیریم...نگو اجباره....نگو خونه شده خونه مرده ها...نگو دست تو نیس...که دست توس...
حس گرمای حضورتو می خوام ....فقط همین!
* صدای زنده یاد "افشین مقدم" آرامشی دلنشینو این روزا بهم می ده ...روحش شاد ...
*هنوزهم حساب بانکیم خالیه . هنوزهم حقوقی واریز نشده ...همه چی زیر سر قوامینه !
* دختر دختر داییم یه دختر بچه 10 ساله تو دفتر خاطراتش نوشته بود : نرگس جون اسباب بازی خوبی برام شده !
* الفبای موسیقی اونقدرام که فکر می کردم آسون نیس! نت خونی رو دوس دارم .
خب تو هم آبجی مثه من روز به روز حقوقت رو میگرفتی که اینجوری نشه! :دی
ولی من سیر زندگیم تو دل آروم زمستون بسیار متلاطمه...
نرگسی عجب هوایی شده ها! بیا بریم برف بازی!:پی
اگه اینطوری می شد که خوب بود :(
آرووم می شه کمی صبر باید....
آخ گفتیا . بدو بریم :)