ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

می خوام برم دشت ...

 

* تازگیا خوره فیلم شدم اگه شب قبل خواب یه فیلم نبینم خوابم نمی بره تازه باید موقع فیلم دیدن دهنمم بجنبه !

* اینروزا بیشتر از هر چیز دیگه ای به بیداری نیاز دارم اگه کسی بتونه سحرخیزم کنه جایزه داره !

* دو روز و نیم طول کشید تا اتاقمو تمیز کردم ! تازه هنوز کمد لباسام (بهم ریخته ترین جای اتاقمم) مونده.!

* دلم می خواد شبا قبل خواب یکی واسم شعر بخونه ...بغلم کنه ...تا آرووم مثه بچه آدم خوابم ببره !

* فیلمی که از اول تا آخرش گریستم اونم هق هقانه ! :سنتوری  ( فوق العاده روم تاثیر گذاشت ...)

* دلم می خواد برم یه دشت پر گل و تا می تونم نفس بکشم ...نفسای عمیق و از ته دل

* نوشیدن چایی با شکلات kit kat  : خوشمزه ترین عصرونه

 

قول شرف

کاش بیهوده باشد ...افکارم ...دلشوره هایم ....کابوس هایم...

آرامم کن...

 

پ.ن۱:‌‌‌‌خدای خوبم قول می دم به عهدم عمل کنم اگه....

باور کن که دیگه زیر قولم نمی زنم ...قولم کشکی نیس قول شرفه !

پ.ن۲ : سلامتی عزیزام مهمترین چیزیه که می خوام...

زنده به گور...

نمیدونم ...کلی حرف دارم و نمی تونم اونطوری که تو ذهنمه بنویسم...

بد دردیه این حرفایی که با هیچ کلمه ای جفت و جور نمی شن....

گاهی یه عکس می تونه جایگزین خوبی باشه...