ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

گم شده ام

 

 

جایی خودم را جا گذاشته ام  

جایی میان منطق و احساس ... 

نه گم شده ام ... 

حالا دیگر نه از روی عقل تصمیم می گیرم نه احساسی مانده برای دهن کجی به عقل...

نظرات 6 + ارسال نظر
شیما دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:33 ق.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

می فهمم چی می گی،منم از این روزا زیاد داشتم
این روزا هم که شدم مثل سیب زمینی،هیچ احساسی نسبت به هیچی ندارم،ریتم زندگیم حسابی تکراری شده...جلو اینه هم که می رم یک لحظه می ترسم بعدشم چند لحظه زل می زنم به غریبه یی که روبه روم ایستاده...
سعی کن این روزا هیچ تصمیم مهمی واسه زندگیت نگیری چون ممکنه بعدا پشیمون شی خدای نکرده
انشاالله زودتر خودتو پیدا کنی...

آره گلم حق با توئه
چشم
مرسی مهربون توام همینطور:*

مهین دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:22 ق.ظ http://hoorane.blogfa.com

فقط باید بگم که منم گم شدم
بیا به هم کمک کنیم و همدیگرو پیدا کنیم
پایه ای دوست خوبم ؟

آره دوستم پایه ام :*

نارگل سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:37 ب.ظ http://www.nofat.blogfa.com

نرگسی جونم می تونم بفهمم چی می گی. منم کم و بیش همین حالت رو دارم.
فکر می کنی چی باید بهت بگم؟
چی می تونم بگم؟
متاسفانه محلی برای بزرگسالهای گمشده نیست. دیدی؟ همه فقط به اطفال گمشده کمک می کنن.
برای بزرگسال های گمشده کسی نمی تونه کاری بکنه.
چند وقتیه هر وقت میام بهت سر بزنم با یه بغض دردناک تو گلوم برمی گردم. به تو و دردهات فکر می کنم. به خودم و دردهام و به همه کسایی که معلق موندن...

دقیقا همینه که تو می گی عزیزم
خب مگه ما کودک درون نداریم :(
کودک درون من گم شده ....
ببخش مهربون عادت بدی دارم بیشتر دردامو می نویسم تا خوشیامو ...
دوست بدی بودم واست :(
کاش بتونم لبخند و رو لبات بیارم

[ بدون نام ] دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:54 ب.ظ

گم شدن تو عشق زیباست . اونجا برای منطق جایی نیست . فقط احساس و احساس ...
اونجاست که اگه خودتو کنار عشقت پیدا کنی جاودانه میشی و اونوقت عقل تسلیم احساس والای تو میشه

...

فریبا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:09 ب.ظ

زندگی همینه وقتی وقتی آدم احساس داشته باشه ..... باید سنگ بود

دریا شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:45 ق.ظ http://www.abranggg.blogsky.vom

میفهممت عزیزم
نمیدونم منو میشناسی یا نه اما دلم برای تو و شبهایی که با هم کلی درد و دل میکردیم تنگ شده.
مواظب خودت باش
موفق باشی دوست خوب و قدیمی...

آره عزیزم
مگه می شه فراموشت کنم دریای عزیز !
دل منم خیلی تنگ شده :(
چشم تو هم مراقب خودت باش به ساحلم سلام منو برسون :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد