ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

لاک پشت

 

 

سناریوی خاصی لازم نداره . 

 گاهی آرووم ...گاهی شیطون ...گاهی بزرگ و منطقی ...گاهی بچه و احساساتی ...  

نقش ها خود بخود و به اقتضای زمان و مکان و شرایط پشت سر هم رخ می نمایند . 

 از دختری آرووم و موقر گرفته تا دخترکی بازیگوش که دلش می خواد از سر و کوله مرد رویاهاش بالا بره !   

قسمت خسته کنندش جاییه که مجبور می شی به اقتضای شرایط و محدودیتا تک بعدی بشی . آرووم و کم حرف و کم تحرک درست شبیه لاک پشت.  

آروم آروم سیر تند زمان و رد می کنی و وقتیم که حالت گرفته س می ری تو لاک تنهایی خودت و با رویاهات حال می کنی .  

اینجاست که دلت می خواد بگی کات . 

 اما........  

*اینروزا هیچکس حرفش حرف نیست . 

 رو حرف هیچ کس نمی شه حساب کرد . 

 همه تلاشم اینه که حداقل خودم عادت کنم یا حرفی رو نزنم یا اگه می زنم رو حرفم بمونم .  

 

*تئوری عکاسی رو تقریبا یاد گرفتم اما عملی شو هنوز نه . 

 هر چقدرم که می خوام پولمو پس انداز کنم نمی شه .  

دلم می خواد تا پاییز نرسیده یه دوربین خوب بخرم .  

دلم نمی خواد تصویر زیبای پاییزو واسه عکاسی از دست بدم گذشته از اون واسه کلاس عکاسی ام باید یه آلبوم عکس با موضوعات مختلف اخر ترم تحویل استاد بدم .

 

خوب دیدن

 

 

رسیدم به این نکته که روال زندگی به ذاته تکراری و خسته کننده هست . و تنها چیزی که می تونه اونو ازین حالت در بیاره خود آدمه . 

تا یه حدود خیلی کمی موفق بودم اما واسه خیلی کارایی که تو ذهنمه به بن بست می خورم . سفر یکی از عمده ترین چیزاییه که می خوام اما بنا به شرایط نمی تونم برم . شاید مضحک باشه که در طول عمرم فقط دوبار مسافرت تفریحی چند روزه رفتم !  بار اول ۸ سال قبل با خونواده و بار دوم ۳ سال قبل با دوستم . همین ... 

وقتی فکر می کنم می بینم چقدر جاها هست که دلم می خواد ببینم اما .... 

یادمه تو یه برهه از دوران زندگیم دلم می خواست مهماندار هواپیما بشم . تنها دلیلشم این بود که با این کار می تونستم دائما در سفر باشم .  

چیزی که واقعا همیشه و در هر شرایطی سورپرایزم می کنه پیشنهاد سفره . (حتی اگه به حالت مرگ تو رختخواب افتاده باشم !)   

 

*یه مدت که دارم خوب دیدن و تجربه می کنم .  

و واقعا چقدر تاثیر گذار بوده  و لذت زندگی رو برام بیشتر کرده .  

باعث شده که بی توجه و گذرا از هر جا و مکانی عبور نکنم و به محیط اطرافم به آدما / به طبیعت / به حیوونا /به خرابه ها / به بناها/به خونه ها / حتی به خیابون و پیاده رو ها با دقت بیشتری نگاه کنم .  

کاری که قبلا  بی توجهیم و سیر تند زندگی مکانیکی مانعش می شد.