سناریوی خاصی لازم نداره . گاهی آرووم ...گاهی شیطون ...گاهی بزرگ و منطقی ...گاهی بچه و احساساتی ... نقش ها خود بخود و به اقتضای زمان و مکان و شرایط پشت سر هم رخ می نمایند . از دختری آرووم و موقر گرفته تا دخترکی بازیگوش که دلش می خواد از سر و کوله مرد رویاهاش بالا بره ! قسمت خسته کنندش جاییه که مجبور می شی به اقتضای شرایط و محدودیتا تک بعدی بشی . آرووم و کم حرف و کم تحرک درست شبیه لاک پشت. آروم آروم سیر تند زمان و رد می کنی و وقتیم که حالت گرفته س می ری تو لاک تنهایی خودت و با رویاهات حال می کنی . اینجاست که دلت می خواد بگی کات . اما........ *اینروزا هیچکس حرفش حرف نیست . رو حرف هیچ کس نمی شه حساب کرد . همه تلاشم اینه که حداقل خودم عادت کنم یا حرفی رو نزنم یا اگه می زنم رو حرفم بمونم . *تئوری عکاسی رو تقریبا یاد گرفتم اما عملی شو هنوز نه . هر چقدرم که می خوام پولمو پس انداز کنم نمی شه . دلم می خواد تا پاییز نرسیده یه دوربین خوب بخرم . دلم نمی خواد تصویر زیبای پاییزو واسه عکاسی از دست بدم گذشته از اون واسه کلاس عکاسی ام باید یه آلبوم عکس با موضوعات مختلف اخر ترم تحویل استاد بدم . |