خوبه ...بده...

وقتی می شینم رو به روت خسته از همه چیز هم که باشم خستگی هامو فراموش می کنم .

انگشتام که بی قرار انگشتاتو لمس می کنن .

نگام که محو نگات می شه... اونقدر که بی هیچ پلک زدنی بهت زل می زنم و چشام پر آب می شه.

با احساسمم به قول اروپایی حسابی Matchi  اونقدر که من شنونده  مطلقم و تو گوینده مطلق

 

گذر زمان رو هم حس نمی کنم .

.

.

.

خوبه ...خوبه که خستگی ها مو فراموش می کنم .

بده .....بده که ....

.

آهای با توئم کام  پیو تر ه  بدجنس !