ببخش منو! |
تا 3 صبح بیدار بودم و کتاب شفای کودک درون رو می خوندم. همزمان با خوندن سطر سطر کتاب به شدت گریه ام گرفته بود ! قسمتی ازکتاب به صورت مکالمه بین خود بالغ و کودک خردسال درون بود . حرفهای کودک درون کتاب فوق العاده روم تاثیر گذاشت. انگاربه کودک درون خودم هم تازه مجال صحبت کردن داده بودم ! با هق هق و لبای ورچیده حرف می زد ... به خاطر ندارم تا به حال دلم برای کسی تا این حد سوخته باشه ...!
|