ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

وای باران ...باران

 

چشم های من باریدن را خوب بلدند .

 

چشم های من  رسم بارش را از باران خوب آموخته اند.

چشم های من دل نازکند و دل رحم

چشمهایم زنده اند ...قلب دارند ...

می بینند بی رحمی ها را ... پستی ها را...دل سنگی ها را ...نامهربانی ها را ...منیت ها را ...غرورها را ....هرزگی ها را ...

می بارند ...تازه می شوند و شفاف ...وباز هم می بینند و باز هم می بارند ...

 

چشم های من همزادی دارند غریب و نامعلوم

می جویند او را ...

ولی ...

 

* کاش فصل بارش پایانی داشت ...

می تونی ؟!

 

فقط به این شرط بازی می کنم

که من قایم شم تو پیدام کنی ...

 

_ می تونی ؟!

life

 

* زندگی

 کمی لطفش را از دست داده...

این منم !

 

1- تا حدی لجبازم و یکدنده (حتی اگه به ضرر خودم باشه )!

 

2- از تنهایی هام لذت می برم ولی ساعات خاصی دچار وحشت و بغض می شم (معمولا 12 تا 2 صبح )

 

3- سعی ام بر اینه که قوه منطقم رو قویتر از احساسم کنم و تا حدودی هم موفق بودم .

 

4- با کوچکترین خبر شادی هیجان زده می شم و متقابلا با قرارگفتن تو وضعیت های ناخوشایند حتی اگه سطحی باشه خیلی راحت و سریع غصه دار می شم .

 

5-  پرحرف نیستم وبیشتر شنونده ام تا گوینده .

 

6- به ماورالطبیعه / عرفان / هنر علاقه مندم.

 

7- میونه خوبی با نظم ندارم ...(به عبارت بهتر شلخته ام !) البته این حالت بیشتر مرتبط به وضعیت روحیمه.

 

8- علاقه وافری به ذرت مکزیکی داغ / آبنبات چوبی / ترکوندن آدامس (اونم با صدای بلند) / نوشیدن لیوان های پی در پی چایی ( همراه با خرما )/ راه رفتن روی جدول خیابون/ تماشای کارتون/ عروسک و خرید قاقالی لی واسه شکمم دارم ( خوبیش اینه که دچار اضافه وزن نمی شم ).

حرفه ای

 

قاتل حرفه ای شده ام.

وقت های بیشماری را کشته ام .

 

خواب

ای اغواکننده ی دلفریب

چه خوب اغفالم می کنی !

2.12.4

 

تا 2 بعدازظهر شبیه خرس کوآلام

تا 12 شب شبیه خرگوش

تا 4 صبح شبیه عمو جغد شاخدار !

.  .  . 

My God

شاید تقصیر از من باشد

چیزی را زودتر از موعدش می خواهم!

 

و شاید هم

تو فراموش کرده ای مرا؟!

 

_بگو ...بگو که هنوز گره کور نشده ...شده !؟

horse

گاه  باید آرامش عقل را ترجیح داد

به نا آرامی دل.

 

_مهار اسب سرکش اصول خاص خود را دارد .