ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ستاره

 

 

*روزها و شب ها همچنان شتابان می گذرند .

کمی بهتر شده ام .

دیگر صبح ها تا دم ظهر نمی خوابم و شبها تا خروس خوان بیدار نمی مانم .

نمی دانم چه حس شومی ست که صبح که می خواهم زود بیدار شوم سراغم می آید و تمام فکرهای منفی عالم را می ریزد توی سرم ! غصه ام می گیرد و بی خیال تکاپو و زندگی می شوم و اگر اجباری در کار نباشد به عالم خواب و رویا پناه می برم .  

*روزهای تابستان برایم عذاب آورند . بیخود نیست که عاشق روزو شب های پاییزم (روزو شبهای خنک و طلایی و شاعرانه...) حتی روزهای زمستان را هم ترجیح می دهم به افتاب سوزان تابستان . (دختر زاییده ای زمستانم دیگر )   

*شبها کمی حوصله ام سر می رود .

نه فیلم جدیدی دارم برای دیدن و نه حوصله تلویزیون وطنی را دارم . و نه درسی برای خواندن  .

چند شبی ست که پناه آورده ام به کتاب . با ولع می خوانم و غرق لذت می شوم .   

*اتاقم پنجره ای دارد رو به پشت بام .  

چند شب است نا خوداگاه هر یک ساعت به سیاهی پشت پنجره زل می زنم  با واهمه .

پشت پنجره را دوست ندارم . سیاهی آسمان را که بی ستاره است .

سیاهی پشت پنجره را شبیه غریبه ای می بینم که با کنجکاوی مرا می پاید !  کمی خودم را جمع و جور می کنم . انگار واقعا نامحرمی چشم دوخته به من !   

به ستاره ها فکر می کنم .  

به اینکه زمانی آسمان ستارگانی نورانی و درخشان داشت ... 

همان زمان که بچه بودم و دنیا برایم هر روز و هر شبش با روز و شب دیگرش فرق می کرد ... 

همه چیز زیبا بود و خاطره انگیزو آرام... 

نه هرج و مرجی بود و نه کسی از گرانی گله می کرد .    

روزهای های شادی امان بلند بود و شبهای غم مان کوتاه ...

کاش آسمان پشت پنجره مهربانتر بود   ...

نظرات 7 + ارسال نظر
یاهو چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:14 ب.ظ

ضمن عرض تبریک به شما بابت وبسایت فوق العاده تماشایی و همه پسندی که به ثبت رسانده اید من معمولا از کمتر وبسایتی خوشم می آید از تمام بخش های فوق العاده زیبای وبلاگتان دیدن کردم و بسیار لذت بردم ولی جای یک سری چیزهایی که باعث افزایش بازدید و زیباتر شدن و حرفه ای ترشدن وبلاگتان می شود را خالی دیدم
راستش رو بخوای حیفم آمد سیستمی را که این خدمات را ارائه میدهد به شما معرفی نکنم
برای عضویت در این سایت میتوانید از طریق لینک زیر اقدام کنید:
http://www.oxinads.com/?a=22810
امکاناتی که این سیستم به شما ارائه می دهم عبارتند از سیستم تبادل لینک ودیکشنری آنلاین و سیستم پیام نما (غیر فعال) وفرم تماس با ما و رتبه سنج گوگل و وضعیت یاهوو بسیاری از خدمات ارزنده دیگر کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید در ضمن با عضویت و تلاش در این سیستم میتوانید درآمد بسیار زیادی کسب کنید این سیستم یکی از قویترین و بهترین سیستم های موجود در ایران است
عضویت سریع فقط از اینجا
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810
حتما برای فعال شدن حسابتان باید کد بنرها را در سایتتان قرار دهید
این دعوت نامه مانند نقشه گنج بسیار بزرگی است که ما به شما رایگان هدیه دادیم فقط دست یابی به این گنج بزرگ بستگی به تلاش و پشتکار شما دارد که حتما آن را به دست می آورید

با آرزوی روزهایی پر از پول و شادی
و رسیدن به آرزوهای بزرگ شما و دوستدارانتان

هفت رنگ چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:58 ب.ظ http://7rang.ir/counter/

با سلام

سیستم شمارشگر هفت رنگ ، شمارشگری با امکانات جالب

به 2 صورت فلش و متنی

هم برای مشاهده آمار بازدید وبلاگتان و هم برای بالا بردن زیبایی آن

با تشکر

سپیده جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:25 ب.ظ http://gomshodedarkhial.blogsky.com

از این نظر انگار متضادیم!
من بیشتر دوس دارم تو تاریکی شب‌های تابستون برم کنار پنچره و تو تاریکی زل بزنم به بیرون و هی نفس بکشم! بوی هوای شب‌های تابستون رو دوس دارم. همون قدر که مثه تو از روزهاش بیزارم

خوبه تو مورد روزاش تفاهم داریم :)

مهین شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:53 ق.ظ

امیدوارم که تمام مشکلاتت تموم بشه همونطوزی کع خواستی برات آرزوی آرامش می کنم

مرسی گلم
منم واست همون آرزویی که خواستی از خدا خواستم.

مهین دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:15 ب.ظ http://hoorane.blogfa.com

حالا که خوبی باید تند تند آپ کنی
من می دونم تو همین روزا بهترترم میشی
خواب دیدم البته مثب خوابهای تو نیست اما می دونم خوشیهای زندگیت قابل دسترسیه
همین روزا....

:)
چشم سعی می کنم

سهند دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:52 ب.ظ http://albaloo.blogsky.com/

من پسر تابستونم...
تابستونم همینجوری که سپیده خانوم اشاره کرد دوست دارم..
واقعا قشنگ بود...کاش آسمون این روزا مهربونتر بود واقعا..
عکسی هم که قرار دادین...بی نهایت جالب انگیز بود !
:D

ممنونم

نارگل چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:08 ق.ظ http://zane30saleh.blogfa.com

دنیای بچگی من اما پر از هرج و مرج بود چون زمان جنگ بود.
گرانی مثل الان نبود اما جنس چندانی هم برای خرید در بازار نبود.
زندگی بچگی من اگرچه به واسطه بچگی شیرین بود اما به خاطر همه مشکلات ناشی از دوران جنگ حاضر نیستم حتی یک روزش تکرار بشه.
ولی در مورد آسمان پرستاره اون قدیما باهات موافقم.
بچه و نوجوون که بودم مثل دخترک توی اون عکس همیشه توی بهارخواب یا روی پشت بوم وایمیستادم و ستاره ها رو نگاه می کردم و از عظمت خلقت به سرگیجه می افتادم. انقدر نگاه می کردم که گردنم درد می گرفت ولی سیر نمی شدم. بزرگترین آرزوم این بود که فضا نورد بشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد