ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

برنامه!

 

بازم شدم عینهو بچه ها !

واسه خودم برنامه درست کردم زدم به دیوار اتاقم روبه روی تختم !

...

ساعت 7 صبح : بیدارباش

ابزار لازم : صدای زنگ دو تا ساعت با صدای جیغ و عربده !

 

ساعت 8 صبح: رفتن به ورزش صبحگاهی و ورجه وورجه کردن !

ساعت 9:30: خوردن یه صبحانه مفصل

ساعت 10 تا 2 بعدازظهر: مطالعه !

ساعت 2 : نهار ... ( قصد دارم گیاه خوار بشم به دلایل متعدد !)

ساعت 3 : حضور در کلاس

ساعت...:....

ساعت:.....

وبلاخره ساعت 1 صبح با ارفاق تمام رفتن به رختخواب گرچه اینجا رو دیگه یه خورده پارتی بازی کردم !

....

پ.ن: دیروزرفتم یه نمایشگاه کتاب ...چند تا کتاب خریدم با کلی ذوق و شوق!

هایدی /  زنان کوچک / سارا کورو / باغ مخفی / ماجراهای تن تن! و رازهایی درباره زندگی که هر زنی باید بداند.

کلاغ آخر قصه !

 

به قول تکیه کلام عزیزی (الحق و الانصاف)

ما آدمها موجودات عجیبی هستیم .

 

گاه که احساس می کنیم تنهاییم و نیاز به هم صحبت داریم

گاه که احساسمان به گزو گز می افتد (مور مور می شود )

دنبال کسی می گردیم که خودمان را گیره کنیم به او درست مثل رخت و لباس که گیره می شود به طناب !

بعد بت می سازیم ازاو

از همانی که خودش هم دنبال طنابی بود که خودش را گیره کند به آن !

بعد انگار پیچ های گیره سفت تر می شود .

دلتنگش می شویم ....عادت می کنیم به هم ..شبیه عادت کردن به مرغ خانگی !

دلیلش ؟!

خود هم نمی دانیم چرا ؟!

عادت است دیگر ...نیاز است باید توجه شود به آن .

...

بعد دوباره احساسمان مور مور می شود ...

پیچ های گیره هرز می شود انگار ....

دلیل برای توجیح فراوان است تا دلت بخواهد ...

....

و باز قصه تکرار می شود .( مضحک تر از قبل )

....

 

و شاید برای همین هست که کلاغ آخر قصه به خانه اش نمی رسد !

بلوغ اونم از نوع عاطفیش !

 

آدما چه زمانی به بلوغ عاطفی می رسن ؟

 

1- خانمها از بدو تولد آقایون هیچ زمان .

2- در مورد خانمها بحثی نیست در مورد آقایون اجماعی وجود نداره .

3 –اینکه سوال نداره قرائن و امارات دال بر پاسخه !

4 – تمام گزینه ها !

 

* تذکر : هیچ جانبداری خاصی بر اساس جنسیت مد نظر طراح سئوال نبوده .

عکس دو نفره

 

می گی می خوای با هم عکس بگیریم ؟

 

عینهو بچه ها ذوق می کنم می گم اوهووووم !

می دوم جلو آینه بازم عینهو بچه ها !

 

می گی بابا خوشگلی بدو دیگه !

می دوم میام روبه رو سه پایه دوربین .

لنز دوربین و تنظیم می کنی و تو هم می دوی میای چفت من .

آخی چقد تو هم  شبیه بچه ها شدی !

 

دوتایی مون می گیم سیــــــب !

....

حالا عکسمونو قاب کردم زدم روی دیوار. کنار همون عکس بچه گیامون وقتی تو9   ساله بودی منم 4 ساله

حالا تو 28 سالته منم ...

وااااااای ! می دونی چند ساله عکس جفتیه این مدلی نگرفتیم !!

سیاست!

 

هیچ کس اینجا نیست .

خلا بیداد می کند .

گاه چیزی شبیه موریانه احساست را می جود..قطعه قطعه می کند . نیشگونت می گیرد !

 

می گویند برد با منطق است .

سیاست به خرج می دهی . رفیقش می شوی .

رفیق سختگیری ست . کمی سخت است راه آمدن با او !

 

گاه چشم هایش را ریز می کند و می پرسد دوام می آوری یا نه ؟! ( کتابی حرف می زند .برخوردش به ظاهر دوستانه نیست !)

سعی می کنی شبیه او شوی ...

می گویی آری یا مرگ یا زندگی ! ( قیافه ات شبیه بازیگرهای تاتر می شود )

می خندد از ته دل ...کمی بانمک می شود ! انگار دارد مهرش به دلت می نشیند !

....

 

* تو هم انگار حرف زدنت کتابی شده ! کمال همنشین است دیگر !

...

 

 

پس لرزه های بیرحم

مرا به حال خود واگذارید…

سیاه و سفید

 

چقدر خوب است خستگی

 

خوبه که صبح هول هولکی بیدار شی و

 دغدغه این و داشته باشی که یه وقت وقت کم نیاری .

خوبه که مدام در حال فعالیت باشی .

خوبه که مدام گوشیت زنگ بخوره و

 مخاطبت اونایی باشن که تو باید گره کارشون و باز کنی .

 فلسفه داشتن گوشی هم همینه دیگه !

 

خوبه که وقتتو واسه خوردن ناهار و شام  هم بزور بتونی آزاد کنی .

خوبه که مدام کتاب بخری و بچینی تو قفسه کتابخونت و حتی فرصت ورق زدنشونو هم پیدا نکنی .

خوبه که فک و فامیلتو سالی یه بار اونم به بهونه سال نو ببینی !

خوبه که به بخش احساسی وجودت مرخصی بدی ...تعطیلش کنی نه اصلا فراموشش کنی !

خوبه که جمعه ها رو بدترین روز هفته بدونی و پناه بردن به رختخواب رو بهترین راه بدونی .

خوبه که...

خوبه که ...

 

چقدر خوب است خستگی !

 

*و بهتر از آن شبهاست

که مثل مرده بیافتی  رو تخت و از فرط خستگی بیهوش شی و

فکر کردن به خودت به احساست به زندگی  و هر چیز مزخرف دیگه ای روبه دست تقدیر بسپری ...

نی نی !

 

ساعت 11 صبح امروز یه فرشته به دنیا اومد !

"  نسترن "

دوباره عمه شدم .

 

* گرچه به کلمه عمه حساسیت دارم ...برادرزاده هام بهم می گن " نرگس جون " !