ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

ورونیکــــا

ورونیکا تصمیم می گیرد ...

چقد خوبه

 

چقد خوبه که آدم دیدش نسبت به یه چیز یا یه شخص منفی باشه بعد اتفاقاتی بیافته که اونا واسش دوست داشتنی بشن و عزیز !

همین حسو الان نسبت به روز جمعه دارم .

روزی که قبلا ازش خوشم نمی اومد اما حالا دوسش دارم .

روز استراحت مطلق . روز خواب تا دم ظهر . روز بی خیالی دوستت دارم !

 

پ.ن : بی توجهی دادگاهها به بعضی مسائل واقعا جای تامل و تاسف داره . اینجا

  و بریدن حکم اعدام برای دختر شانزده ساله توسط رییس دادگستری یکی از دادگاهها مساله ای که جا برای بحث زیاد داره ....می تونین قضاوت کنین .اینم منبع خبرش.

جهشی!

 

قاضی شعبه ای که کارآموزشم

 روز اول کار آموزیم چشماشو ریز کرد و با طمانینه بهم گفت:خیلی خوبه که اینقدر به درس علاقه داشتی و چند کلاس و جهشی خوندی!

منو بگو مونده بودم چی بگم!!!( منو جهشی خوندن! )

فقط لبخند زدم و گفتم بله !

 ***

جالبه که هر شاکی و مشتکی عنهی هم وارد شعبه ما می شه اول میاد سراغ میز من !

کلی توضیح می ده که اینطوری شده و فلان و این حرفا منم هاج و واج فقط نگاش می کنم کل حرفاشو که زد می گم : عذر می خوام من کارآموزم !

بعضیاشون که با اعتراض می گن اااااا خانم خب چرا از اول نمی گی !؟

منم تو دلم می گم خب کنجکاو بودم می خواستم موضوع پرونده تون و بدونم !

...

 

7:30 صبح تا 1:30 ظهر : دادگاه

2:30 تا 8:30 سرکلاس یا به عبارت بهتر سر کار و تدریس .

9 شب تا 11 : خلاصه بندی و مرور نکات فراگرفته شده حقوقی!

11تا ۲ صبح : مال خودم . استراحتم .آزادی فکر و روح و احساسم .

 

 نمی دونم چرا تازگیا فراموش می کنم که 24 سالمه !

 

پ.ن: دفاعیه خسرو گلسرخی در 29 بهمن 1352 در دادگاه نظامی تاثیر گذارترین دفاعیه ای بود که تا به حال دیدم .

  متن کامل دفاعیات خسرو گل سرخی این شخصیت قابل ستایش رو می تونین اینجا بخونین .

روحش شاد و قرین رحمت.

ترس

 

دلتنگ دیدن فیلمای ترسناک شدم .

جن گیر/ هانیبال / اره / جیغ / طالع نحس / عروسک شیطان/ خانه مومیایی / رقص مردگان / حلقه/ شهر گناه  !

یادمه از بچه گی فیلمای ترسناک و دوست داشتم با چشمای از حدقه بیرون زده نگاه می کردم و کیف می کردم !

اولین فیلم ترسناکی که دیدم دوازده ساله بودم فیلم عروسک شیطان بود که تا دو سه ماه از همه عروسکام وحشت داشتم و هزار تا سوراخ قایمشون می کردم !

یاسمن برادر زاده 3 ساله ام هم جفت خودم شده !

عاشق شنیدن داستان دراکولا و دیدن فیلمای وحشتناکه !

وقتی بهش می گم یاسی این فیلمو نبینیم من می ترسم

می گه : نه نترس نرگس جون من که پیشتم !

انگار!

 

چیزهای کاذب زیادند :

عشق های کاذب / نگاه های کاذب / حرفهای کاذب / غم های کاذب / شادی های کاذب/ پیوندهای کاذب  ...

و چیزهای واقعی انگشت شمارند این روزها ...

نه تعدادشان از انگشتهای دست هم کمتراست انگار !

ساده

 

ساده پشت میز محاکمه کشونده می شی.

ساده  در معرض بهتان قرار می گیری .

ساده احساست جریحه دار می شه .

ساده  دلت می شکنه.

ساده متهم می شی.

ساده  ...

ساده...

حالم بهم می خوره از این تبعیض ها !

از اینکه تنها بهونه این اتفاق ها جنسیتت باشه !

 

پ. ن : فردا باید برم  واسه شروع دوره کارآموزیم  ثبت نام کنم .

   یه دوره شش ماهه . که آخر هر ماه هم باید گزارش کار تحویل بدم. 

  * دلم می خواد شروع کارم با دادگاه اطفال باشه .

بی تو ...

 

مضحک ترین دروغی که تا به حال شنیدم :

" بی تو می میرم "!

نشانه

این روزها،
شاخه ام را گم کرده ام
کسی نمی داند،
قبلا کجا می نشستم؟

چرا کسی به باد نگفت
که آن برگ کوچک
برای من تنها یک برگ ساده نبود
                           یک نشانه هم بود.

 

ترانه فرنگیس با صدای عماد آرام عجیب  به دلم نشسته تو این شب برفی .